سلام پسلم چند وقتي ميشد كه به خاطر گرفتاريهاي روزمره پسل و دخملمو نو به تفريح نبرده بوديم ماماني منو ببخش چون ماماني از مامان بزرگ پرستاري مي كرد روز جمعه تصميم گرفتيم كه كنار رودخونه زاينده رود بريم وسايل پيكو اماده كرديم وبا دختر خاله بلا به ناژون رفتيم هوا بسيار عالي بود پسر ماماني خيلي بازي كرد وكاميونشم با خودش اورده بودو با النا خاله حسابي بهش خوش گذشت عمو حسين هم واسه ي اجي تاب درست كرد و ما همگي تاب بازي كرديم جمعيت زيادي كنار آب بودند خيلي خوش گذشت وپوريا هم با گوگه(گربه) سياهه بازي ميكرد عصري كه شد همه كنار رودخونه آتيش روشن كرده بودند تا گرمشون بشه اما پسر ماماني از خستگي 2ساعتي رو خ...