كارها تمومي ندارن...
سلام گلكم
خداجونم هر چي كار مي كنم كارهام تموم نميشن خسته شدم عزيزم پس اين عيد كي مياد هر چي جلوتر ميريم كارها بيشتر ميشن شايد از اينكه زود شروع كردم به نظر طولاني مياد
ديروز رفتيم ابن سينا واسه خريد پرده هاي برره هوا خوب بود بازار هم شلوغ پلوغ واسه بابايي هم كت و شلواري خريديم ماماني هم سر خريدي كت ودامني برداشت مباركم باشه ديگه ! از ديشب هم سرفه هات بيشتر شدن چون روز قبل يكم سرفه ميكردي و يه كوچولو سرما خورده بودي من كه اصلا خوابم نبرد ديگه طرفاي صبح اروم گرفتي كه پاشدم اجيرو فرستادم مدرسه بابايي هم دوباره رفت دنبال كارهاششش....
هنوز كارهاي نيمه تموم زيادي دارم ولي نميدونم چرا امسال انرژي ندارم واسه كارها از بس حالمو گرفتي پسر جون
شايدم ديگه پير شديم پسر جون اي واي روزگار! كجايي جووني كه يادت بخير!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی