پورياپوريا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پوریا پهلوووون کوچولو

كار امروز به فردا

1390/12/8 9:03
نویسنده : مامان پوریا
249 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام

سلاماي ما هم تمومي نداره چه اشكال داره سلام سلامتي مياره

جونم واست بگه كه هنوز بابايي نيمده و ما همچنان تنهاييم ولي دايي اينا از تهران اومدن ومارو غافلگير كردند الانم از پيش ما رفتن خونه مامان بزرگ اخه مخشونو زديم گل پسرشونو ختنه كننداخه ميگن پسرمون تازه3 ماهشه دل ندارن كه بعضي ها ها ها!!!نیشخند

 گل پسر مامانو  تو بيمارستان سعدي  روز تولدش ختنه كرديم البته بدون اذن پدر جونش با خاله فاطمه آستكي نیشخند اخه چقدر بابايي دلش واست ميسوخت من كه خودم خيلي درد داشتم ونمي فهميدم دورو اطراف چي ميگذره ولي الان خيلي خوشحالم چون نبايد كار امروز رو به فردا انداخت  بخصوص اين كاررو ولي هنوز جشنتو (جشن ختنه سرور)نگرفتيم اخه بابايي امروز و فردا ميكنه انشاالله يه جشن تولد كامل برات ميگيريم تا جبران بشه

پي نوشت :دايي اينابا كلي صغري كبري چيدن پشيمون شدند واه ميگم دل ندارن بعضي ها!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان پارسا
6 اسفند 90 9:30
خیلی سخته ما هم پارسا رو 25 روزگی ختنه کردیم و گفتیم کمتر درد رو می فهمه. ولی ای دل غافل پدرمون رو آورد جلوی چشمون بخصوص وقتی حلقه افتاد
خاله جون احمد
6 اسفند 90 10:38
سلام عزیزم خیلی خوب کردید چون بچه 7 روز اول تولد سلولهای عصبی اش کامل نشده و درد را کمتر حس میکنه
مامان رها
6 اسفند 90 14:52
وای وای عزیزم ممنون که همیشه به ما سر می زنی خوشحالم که دوست خوبی مثل تو دارم من و مامانی دوست داریم و از راه دور بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس راجع به خ ت ن ه هم نظر نمی دم چون دخملم مبارکه
خاله ستاره
7 اسفند 90 12:00
یک پیشنهاد خوب!!! با اضافه کردن مجله قاصدک به لینکدونی خود،در کوتاهترین زمان ،دسترسی آسان و راحتی را به مطالب آموزشی و سرگرمی تجربه کنید. کافیست یک بار امتحان کنید. با تشکر:خاله ستاره
مامان چشم عسلي
7 اسفند 90 12:03
سلام خانومي با وبت تازه اشنا شدم چند تايي پست خوندم جالب بود يه جورايي همشهري هستيم يه جورايي.در مورد ختنه صد در صد كمه سيصد درصد باهات موافقم خوب كردي بند ناف و حلقه و ..همه را يه جا انداختي رفت دمت گرم