پورياپوريا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

پوریا پهلوووون کوچولو

پايان يه ماجرا و شروع يه ماجراي ديگه

1391/8/22 19:41
نویسنده : مامان پوریا
307 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوبي پسرم ؟

الان كه دارم اين پستو مينويسم 2 سالو 6ماهته و ديگه واسه خودت مردي شد و زماني كه از شير گرفتمت 1سالو نه ماهت بود كه بعد عادت كردي به شيشه شير و هر چي پيش ميرفتيم به اون وابسته شدي و چاي و ابميوه وشير كاكائو هم تو شيشه ميخوردي كارم به جايي رسيد كه نصف شب منو بيدار مي كردي و تقاضاي شيرو چاي و شير كاكائو داشتي گاهي وقتها از دستت كلافه ميشدم چون چندين بار بايد از خواب ناز پا ميشدم. خودم كردم كه ...بر خودم باد هنوز ارزوي  يه خواب راحت بدلم مونده گفتم حالا كه پيرمرد شدي و زشته ديگه شيشه شير دست بگيري بزار از شر پستونك راحت بشيم و با ليوان بهت شير بدم اما امان از دل غافل كه ليوان دست تو دادن همانا و همون عادتاي قبل همانا فقط صورت مسله رو پاك كردم بعلاوه اينكه كلي چاي و شير هم رو فرشام ميريزي و خونه رو كثيف ميكني رو تشكت ميخوابي و ومنم عين گارسونا سفارشاتتو واست جور ميكنم وگرنه جيغو فريادت گوش فلكو كر ميكنه امان و صد امان از دست تو....

اينجا مقاومت ميكردي و پستونكتو بردي پشت يخچال قايم كردي و ميگفتي ميميدمت مامان

تو اين عكس ديگه تسليم شدي و مختو زدم كه شيبشتو بندازي سطل اشغال ولي قبلش بايد ميديدي كه شكسته و نميتوني ازش استفاده كني اين بود كه گفتي خودم خلابش ميكنم الاته قتاله رو ببين

اينجا هم ماجراي ديگه شروع شد و با ني و ليوان شير ميخوري و حتما بايد ني باشه وگرنه ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نگاری
22 آبان 91 22:25
سلام اخی چه زود می گذره
مامان رها
27 آبان 91 8:27
سلام چسمل بزرگ زشته دیگه خاله هنوز شیشه می خوری وای وای افرین بشکونش خلابش کن و بنداز آشغالی آخه اصلا دیگه خوب نیست تو دیگه مرد شدی مرد کوچولو
پرهام
4 بهمن 91 13:53