بابايي متشكريم...
بابايي ميدونيم كه هميشه زحمت ميكشي و ماقدر دان زحماتت هستيم ولي اين روزها خيلي تلاش مي كني كه خونه ي برره رو واسه عيد اماده كني از يك طرف كار اداره و از طرف ديگه كار پر مشقت ساختمون رو دوشته بابايي ازت ممنونيم كه اينقدر به فكر ما هستي كه تعطيلات عيد بهمون خوش بگذره و راحت باشيم ديگه به اميد خدا كار ساختمون داره روبراه ميشه و همين روزهاست كه بريم اسباب وسايلو بچينيم ما همگي خيلي خوشحال هستيم و تو بيشتر چون هميشه اونجارو دوست داشتي واز اينكه زحمتمون رو دوش ديگران باشه ناراحت بودي عيد همه از همه جا ميان اونجا و خيلي خوش مي گذره به اميد خدا امسال عيد تو خونه ي خودمون نفسي مي كشيم و خستگي 2 سال زحمت با بچه ها از تنت بيرون ميره و اگه خدا بخواد تنها يي هاي ما هم داره تموم ميشه وتو هم از اين وضع نجات پيدا مي كني وخيلي سخته كه به وطن خودت بري و دلگرمي واسه چند روز موندن نداشته باشي ما همگي قدر اين زحمات تورو ميدونيم ودعا مي كنيم كه سايه پر بركتت ساليان دراز رو سر ما باشه وخدا عمر با بركت بهت بده مي دونيم كه اين 2سال هم به تو و هم به ما خيلي سخت گذشت ولي خدارو شكر داره تموم ميشه و ما باز هم دور هم هستيم ما همگي خيلي ازت ممنونيم و دوستت داريم كه اينقدر به فكر مايي
وما از همه ي عموها كه در ساختن اين ساختمون كمك كردند تشكر مي كنيم مخصوصا عمو علي كه كه بار اين زحمت بيشتررو دوشش بوده واميدوارم بتونيم گوشه اي از زحماتشو در شادياش جبران كنيم و البته بودند كساني كه حتي يه نيم نگاهي هم حتي واسه يه خدا قوت گويي نكردند اشكالي نداره اين نيز گذشت!پورياميگه بابايي نمنو(ممنون)