نرگس آتش پرست
◊نرگس آتش پرست◊ نرگس آتش پرست داشت شبنم مي فروخت با همان چشمي كه مي زد زخم مرهم مي فروخت زندگي چون برده داري پير در بازار عمر داشت يو سف را به مشتي خاك عالم مي فروخت زندگي اين تاجر طماع ناخن خشك پير مرگ را همچون شراب ناب كم كم مي فروخت در تمام سال هاي رفته بر ما روزگار مهرباني مي خريد از ما وماتم مي فروخت من گلي پژمرده بودم در كنار باغچه ها گل فروش اي كاش با آنها مرا هم مي فروخت ...
نویسنده :
مامان پوریا
16:42